بسمه تعالي

سخني مخلصانه، با كانديداهاي نمايندگي مجلس

حميد رضا اميني بفرويي

كارشناس ارشد مديريت اجرايي

فصل نطق هاي آتشين و وعده هاي دلنشين، و به هم دوختن آسمان و زمين از راه رسيده است. تا اسفند ماه، راه زيادي در پيش نيست.

اما همين راه چند روزه، نه براي دلسوختگان متعهد كه سودايي جز خدمت ندارند، بلكه براي آن‌ها كه به لمس كرسي سبز مجلس مي انديشند، و از «‌روح نمايندگي»‌ بي بهره اند، فرصت مغتنمي است، تا ياركشي كنند.

و سفره بياندازند، و وعده بدهند، و نطق كنند، و براي غربت پا برهنگان سينه چاك كنند، و چند تا بد و بيراه و اعتراض به دولت را چاشني خطابه خود كنند، و آن كنند كه از شاكله يك نماينده سر برآورده از دل مردم، به دور است.

ياركشي براي چه، و براي كه ؟ در اين مصاف ملتهب ، هجوم خرج ها و ريخت و پاش هاي تهوع آور، به چه منظوري صورت مي گيرد چرا بايد اين وسط « حق مداري»‌ ذليل « خوش مداري »‌ جمعي شود كه به ضرب جنجال و هاي و هوي هوادارانشان، به طرح خود پردازند، و وجهه انتخابات را به صحنه ي كشاكش و پاره پاره كردن بيرقي كه از آسمان خدا بر سر اين مردم ستمديده فرودآمده، بدل كنند؟ با اين بساطي كه عده‌اي به راه مي اندازند، و با عبور از خراش عواطفي كه به زخم زبان ها از ميدان به در مي شوند، و يا اصلاً فرصت ظهور پيدا نمي كنند، با اين مخارج يله و بي حساب با اين وعده هاي نا مسجل، با اين رشك و آه نا صادقانه، اينان، كجارا مقصود گرفته اند. ؟!

مولا و اميرمؤمنان فرمود:‌« رهبري و خلافت بر مردم ، به قدر آب بيني بز بي‌مقدار و بي ارزش است.

الا، مگر حقي به واسطه آن به جاي خود باز گردد»‌ پس اين همه تلاش و حرص و جوش، ودست زدن به ترفندهاي نا صادقانه براي چيست؟ نماينده بشوي كه چه بكني ؟ تو كه از ابتداء، سنگ بناي نمايندگيت بر شيوه هاي غير اخلاقي نهاده شده ، و براي اين كه از رقبا عقب نماني از هر چوب خشكي ، براي خودت راي مي تراشي، گيريم كه آمدي و به مجلس راه يافتي ، چه خيري از تو به مردم خواهد رسيد ؟ آن ها كه ترا به ضرب « خرج » ‌علم كرده اند، آيا به «‌دخل» خود نمي انديشند. ؟

اگر از چشم دل ما، حجاب غفلت و خود باوري را پس مي زدند، مي ديديم كه نمايندگي مجلس و هر مسئوليت خرد وكلان اين نظام الهي ، چه بار امانتي است. كه بي مشتري و يا بهتر بگوئيم، كم مشتري ! جلوه مي كند.

اين شتاب بي پرواي ما براي پس زدن ديگران «‌به هر قيمتي كه شده »‌ و نشتن بر كرسي مجلس، يا حق است، يا ناحق، اگر ناحق است كه حساب اين همه فريبكاري ما بعيد است تا «‌روز عرياني اسرار »‌ به تعويق افتد.

اگر حق است لاجرم يك امر حق ، بايد اسباب تعريفش از حق باشد. شيوه هاي تبليغ ما، به ويژه در برخي از شهرستانها، از وسايل و اسباب حق، كم بهره‌اند. پا برهنگان اين ديار، مجسمه هاي لخت و آدمك هاي سر جاليز كه نيستند.تا ما به وقت برداشت محصول ، به يادشان بيفتيم و دستي از سر رافت بر سرشان بكشيم .

پا برهنه اگر به كسي رأي مي دهد، نه براي اين است كه فردا، چتر آفتابي بر سرش بگيرند، و از هر خواسته اي بي نيازش كنند.

اساساً چرا بايد اين بار امانت كم مشتري باشد؟ چون نماينده مجلس ما فقط نماينده مردمي نيست كه به او رأي داده اند، چشم سه نسل ديروز امروز و فردا ، نگران حيثيت و تلاش اوست. مجلس را كه به تعبير آن راحل عزيز، عصاره فضايل ملت است.

كوچك و حقير نپنداريم، و قدرش را ضايع نكنيم همه ما بايد به خاطر داشته باشيم كه مرگ هميشه بر سر ما سايه گسترده ، نكند كه خداي ناكرده .براي دنياي ديگران ، آخرت خود، و فرصت هاي اين نظام الهي را به باد دهيم و نكند كه جز به مسلماني بميريم. « ولا تموتن الا و انتم مسلمون »

« آل عمران – قسمتي از آيه 102 »‌ ،



  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا